ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# رومینا_اشرفی
حکم ۹ سال حبس برای پدر رومینا اشرفی که سر دخترش را با داس بریده بود باعث شد نام این دختر و ماجرای قتلهای ناموسی دوباره سر زبان ها بیفتد. هرچند که دادگستری گیلان اعلام کرد این حکم نهایی نیست. البته مصاحبه روزنامه شرق با وکیل مادر رومینا باعث شد کاربران بیشتر درباره این مسأله بنویسند. این بخش از حرفهای وکیل مادر رومینا مورد توجه کاربران قرار گرفت: «رئیس دادگاه خطاب به پدر رومینا گفت اگر تو معتقد بودی ناموست لکهدار شده، چرا بهمن خاوری را نکشتی؟ متهم گفت: اگر بهمن را میکشتم قصاص میشدم!»
کاربران زیادی به این مسأله پرداختند که این مرد آگاهانه دست به این قتل زده است: «قتل آگاهانه، با نقشه قبلی دختر با داس و 9 سال حبس و برگشت یک مرد خطرناک به جامعه بدون درمان روان و تفکر»، «این یارو مثل زخم چرکیه، حتی نمیتونه بوی تعفنشرو بپوشونه.کاش حداقل یه قاتل متعصب بود»، «یه سؤالی که ذهنمو مشغول میکنه اینه که بابای رومینا اشرفی پشیمونه؟»، «پدر رومینا اشرفی دقیقاً آگاه بوده که دست به چه جنایتی زده، بعد دادگاه ٩ سال حکم برایش صادر کرده. از وکلای انسان دوست درخواست میشود به خاطر انسانیت به یاری مادر این دختر بچه بشتابند.»، «وقتی به اصطلاح پدر رومینا با وقاحت تمام در دادگاه میگوید اگر بهمن خاوری رو میکشتم قصاص میشدم برای همین دخترم رو کشتم! چطور میتونیم از قتلهای مشابه بعدی جلوگیری کنیم؟»، «یه قاتل بالفطره، کسی که نشسته در کمال خونسردی نقشه کشیده چطور بچه خودشو بکشه که مجازات نشه، نه سال دیگه دوباره وارد این جامعه میشه.»، «قتل دلخراش و
غم انگیز رومینا اشرفی و سرنوشت قاتل او فقط یک روایت جنایی و ساده نیست، بلکه نمونهای در دسترس و روشن از تکرار و تداوم زنجیره قتلهای ناموسی در ایران است. اگر ارادهای برای توقف این قتلها و خشونت علیه زنان در کشور وجود دارد، این پرونده بهترین نمونه است.»، «اسم این مشکل قانونی رو بگذاریم سندروم استدلال پدر رومینا: اگر بهمن رو میکشتم قصاص میشدم»، «آدمی که با تحقیق و اطمینان از اعدام نشدن، دخترش رو کشته، تنها به ۹ سال حبس محکوم شده! زیبا نیست؟»، «صدور حکم پدر رومینا اشرفی نشون داد که آقای رئیسی خودساختهتر از این حرفهاست که بخواد اسیر جوسازی های رسانهای بشه و بر مبنای کامنتهای چهارتا پیرپاتال آلبانی نشین در اینستاگرام رأی صادر کنه»، «هر مرد دیگری هم بود در شرایط پدر رومینا قرار میگرفت، در اون حد عصبانیت، یا یه بلایی سر خودش میآورد یا سر دختر! البته نه در این حد که سر ببره! اون پسر ۳۵ ساله تقصیرش بیشتره و باید مجازات بشه.»
ترس از اوج کرونا
آمار مبتلایان و قربانیان کرونا این روزها کمتر شده اما چند روز تعطیلی باعث شد خیلیها نگران یکی، دو هفته آینده شوند. بخصوص با هشدارهایی که وزارت بهداشت و مسئولان بهداشت و درمان استانهای شمالی دادند. در کنار سفرها و بیاحتیاطی مردم بعضیها هم از رعایت نشدن پروتکلها در بعضی عزاداریها مانند خیمه سوزان گلوبندک تهران مینوشتند. مشخص کردن نحوه نشستن مسافران در هواپیما هم سوژهای بود که با کرونا به آن پرداخته شد: «فروش بلیت همه صندلیهای هواپیما بجز دو ردیف آخر مُجاز شد! خب خداروشکر مشخص شد کرونا کجای هواپیما میشینه»،: چند هفته دیگر که کرونا دوباره اوج میگیرد، شمال رفتهها عزاداریها را باعثش میدانند و عزاداران مسافرتهای شمال را. وسط این کشاکش مقصرین، ما در خانه ماندهها میمانیم و نگرانی عزیزانمان و فرسودگی کادر درمان و آنهایی که در فصل پاییز همچون برگ پاییز زمین خواهند ریخت»، «امروز مجبور شدم با مترو برم سرکار و دارم میبینم یه سریا ماسک نزدن! برگشتم به یکی شون گفتم داداش چرا ماسک نمیزنی مگه نمیبینی کرونا داره بیداد میکنه؟ خیلی جدی گفت مرگ دست خداست. مگه قرار نبود بدون ماسک تو مترو راه ندن؟»، «دارن نسبت به وضعیت کرونا در دو هفته آینده هشدار میدن. شما باید کاری میکردی که وضع به هشدار نرسه نه اینکه بگی حالا که مسافرت رفتین، دو هفته دیگه نتیجش رو میبینید.»، «اونایی که مسافرت بودن دو،سه هفته دیگه دسته گلایی که آب دادن رو میبینیم.»، «رسیدن بخیر، مسافرت خوش گذشت؟ اگه بهت بر نمیخوره خواستم بگم به خاطر شما، ماها بیشتر باید تو خونه بمونیم دوست عزیز.»، «امروز اداره ما هیچ کس نیومده همه رفتن مسافرت از رئیس تا معاون تا مدیران ارشد تا خدماتی هامون! مثل اینکه فقط من موندم خونه. خدا بخیر بگذرونه، یکی رفته شمال یکی رفته جنوب یکی رفته شرق یکی رفته غرب.»
عکس نوشت
نمایشگاه «نقاشى قهوهخانهای» شامل پردههای مذهبى با مضامین حماسه کربلا در نگارخانه مهرسان برپا شده است. این آثار بخشی از مجموعه خصوصی جواد عقیلى است که خود از آخرین بازماندگان نقاشان قهوهخانهای است و 40 سال برای حفظ و نگهداری این آثار تلاش کرده است.
مجموعهای از آثار برترین نقاشان قهوهخانهای مانند محمد مدبر، عباس بلوکىفر، حسن اسماعیلزاده، حسین همدانى، فتحالله قوللر، محمد فراهانى و علیاکبر لرنى را در این نمایشگاه می توانید ببینید.
نمایشگاه «نقاشى قهوهخانه» تا ١٠ مهر در نگارخانه پردیس فرهنگى هنرى مهرسان در میدان انقلاب، ابتداى کارگر شمالى، بالاتر از فرصت شیرازى ادامه دارد.
به نام تاریخ
11 شهریور
تولدها
ایران درودی
نقاش
تولد: 1315
صد و شصت و ششمین روز از سال مصادف است با تولد یکی از نقاشان برجسته ایران و جهان. ایران درودی که سال ۱۳۱۵ متولد شد و نقاشی را در بهترین دانشگاه ها و آموزشکده های جهان یاد گرفت. او از نقاشان سبک سورئالیسم است و تاکنون بیش از ۶۳ نمایشگاه انفرادی و ۲۵۰ نمایشگاه گروهی در ایران و سراسر جهان از آثارش برگزار شده است. زندگی درودی را در کتاب «در فاصلهٔ دو نقطه» نوشته خودش می توانید بخوانید.
منیژه محامدی
کارگردان و مترجم
تولد: 1323
محمود فرهنگ
کارگردان
تولد: 1332
محمدرضا شرایلی
نوازنده
کمانچه و تنبک
تولد: 1360
درگذشتها
ژانت میخائیلی
تصویرگر کتابهای کودک و نوجوان
تولد: 1315 - درگذشت: 1385
اتل واترز
موسیقیدان امریکایی
تولد: 1896-درگذشت: 1977
ایرج کریمی
کارگردان
تولد: 1332
درگذشت: 1394
آن هاردینگ
بازیگر امریکایی
تولد: 1902
درگذشت: 1981
ما رأیت الا جمیلا
کسی بود که چون خورشید هم بهانه میخواست و هم خود بهانه بود. کسی که هر پگاه و هر شام با تو میمویید و میگریست. کسی که از درد شعلهای به خود پیچیده بود و دم برنمیآورد. کسی که نردبان رسیدن، کسی که نسیم رهایی، کسی که باران دعا بود. دعا.... دعا.... دعا
میتوانی در این طوفان، اقیانوس آرامش باشی و فردای خویش را به امروز این قبیله آتش پیوند بزنی. سکوت تو از سینه کوه، آتشفشانیتر است و پیدا نیست. کسی نیست که صدای تو را از ملکوت بشنود. صدای تو را که بانگ برآوردهای: ما در این دایره نمیگنجیم. این ماجرا به ظهر ختم میشد اگر از کمان سینه جوشانت، تیر دعا به هر کرانه روانه نمیشد. اکنون دعای تو یعنی تخت سلیمان یعنی عصای موسی یعنی نگاه عیسی یعنی کتاب الله... دعا کن دعا این نسیم بازمانده از آبادی رحمت.
به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد(ع)
پیامآور عاشورا
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
نخستین بازتاب واقعه عاشورا با آوردن اسیران کربلا به کوفه رخ نمود وعبور کاروان اسیران از کوچههای کوفه، آنچنان صحنههای دردناکی پدید آورد که اهالی کوفه را به عکسالعمل عاطفی واداشت. مردم کوفه خاطرات بسیاری از حضورخاندان رسول گرامی اسلام(ص) زمان خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) در شهر خود داشتند. ازاین رو با مشاهده وضعیت نامناسب اسیران که اهل بیت آن حضرت(ص) نیز درمیان آنان بودند، بویژه غل و زنجیرشدن علی بن الحسین(ع) بهصورت «جامعه» (بسته شدن دست و پای با کند و زنجیر به گردن) در شرایطی که از بیماری رنج میبرد، بشدت متأثر شدند. اغلب آنانی که به تماشا ایستاده بودند میگریستند تا آنجا که شگفتی امام سجاد(ع) را برانگیخته وخطاب به آنان میفرماید: «شما برای ما گریه و اظهار ناراحتی میکنید؟ پس چه کسی ما را کشت؟!» سؤالی که پیام عاشورای حسینی(ع) را در نخستین روزهای پس از وقوع تا عمق جانها نفوذ داده و تخم تردید و ندامت را در وجود کوفیان نشاند. با ورود کاروان اسیران به دارالاماره، ابن زیاد که با تبختر و استکبار بر تخت حکومت تکیه زده بود، از سر تجاهل، خطاب به امام سجاد(ع) پرسید: «کیستی؟» حضرت پاسخ داد:«علی بن الحسین هستم.» ابن زیاد این بار با هدف به رخ کشیدن پیروزی ظاهری خود برآلالله پرسید: «آیا خدا علی بن الحسین را نکشت!؟» آن حضرت(ع) با اغتنام از فرصت برای برقراری گفتوگویی چالشی میان اسلام اموی و اسلام محمدی(ص) وبا شجاعت و تسلط فرمود: «آنکه به دست مردمان کشته شد برادر هم نامم بود.» ابن زیاد که انتظار چنین پاسخی را از امام سجاد(ع) در آن شرایط روحی و درغل و زنجیر اسارت نداشت، بار دیگر تأکید کرد نخیر خدا او را کشت! پاسخ دیگر باره امام سجاد(ع) با استناد به کلام وحی، ابن زیاد را به موضع ضعف وانفعال کشانده و با عصبانیت گفت: آیا تو هنوز تا آن حد جرأت و توان داری که جواب مرا بدهی و حرف مرا رد کنی؟! آنگاه دستور داد تا حضرت را ببرند و سر از بدنش جدا کنند. در این وقت عمهاش زینب(س) با صلابت علوی زبان به سخن گشود که: ای پسر زیاد! آیا خونهایی که از ما ریختی بس نیست؟ بخدا قسم از او جدا نخواهم شد، تا خون مراهم به همراه خون او بریزی! امام سجاد(ع) که میدانست اگر در این مقطع با صراحت از حقانیت نهضت حسینی(ع) دفاع نکند، پیام عاشورا را ابلاغ نکرده است، بار دیگر صدا به سخن بلند نموده و فرمود: ای پسر زیاد آیا مرا از مرگ میترسانی! آیا ندانستهای که مرگ در راه خدا عادت ما وشهادت در راه او کرامت ما خاندان رسول خداست؟! ابن زیاد از ترس بیرون رفتن کنترل اوضاع از دستش دستور داد تا اسیران را به خلوتی ببرند تا کسی دسترسی به آنان نداشته باشد. سپس برای ایجاد رعب و وحشت در میان اهالی کوفه امر کرد تا سرهای کشته شدگان را در کوچههای شهر بچرخانند و هرچه زودتر اسیران را نیز راهی شام کرد. درشام اما شرایط متفاوت بود چرا که شامیان خاطرهای از اهل بیت پیامبر(ص) واطلاع چندانی از ارجمندی و جایگاه آنان در مجموعه تعالیم اسلام نداشتند. از اینرو کاروان اسرا با بدرفتاری مردم شام مواجه شدند. در اینجا امام سجاد(ع) با برقراری گفتوگو در دو سطح مردم کوچه و بازار و حاکمان ستم پیشه، اجازه نداد تا دستگاه خلافت یزید به اهداف خود نائل آید و کار را به آنجا رساند که خشونت علنی که با چرخاندن شهر به شهر سرهای بریده برسر نیزه ها نشانه اقتدار و امری عادی بشمار میرفت، منسوخ، از رسمیت افتاده وامری قبیح شمرده شود.
پدیده قدرنادیده
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
هر سال ماه محرم مجموعه «مختارنامه» (داوود میرباقری) و فیلم سینمایی «روز واقعه» (شهرام اسدی) در کنداکتور پخش شبکههای مختلف قرار میگیرند. گاهی در یک شب «روز واقعه» از شبکههای متعدد پخش میشود. آش درباره «مختارنامه» آنقدر شور شده که این سریال تکه پاره و بخش بخش روی آنتن میرود، کلیپ میشود یا در اغلب برنامههای مناسبتی از تصاویر آن برای معرفی شخصیتها و رویدادهای مربوط به عاشورا استفاده میشود. این تکرار شدنهای بیسلیقه و نامرتب باعث شده سریال داوود میرباقری به فرهنگ عامه راه یابد و تبدیل شود به وسیلهای برای تفریح و خنده؛ در طول سال، فضای مجازی پر است از شوخی با مختار و کیان. این حجم از ابتذال البته باعث نمیشود مدیران تلویزیون تصمیم بگیرند دست از این شیوه پخش یکی از بهترین و پرهزینهترین تولیدات تاریخیشان بردارند.
داوود میرباقری در زمینه ساخت سریالهای عظیم تاریخی و مذهبی بهترین و بیرقیب است؛ کارگردانی که درست است با بودجههای بالا و در زمان طولانی سریال ساخته اما جنس کارش، گنجینهای عظیم برای تلویزیون و فرهنگ ایران به ارمغان آورده. دیگر سریال های مذهبی تلویزیون هم وضعیتی مشابه داشتهاند اما خروجی آنها در حد «امام علی» و «مختارنامه» است؟ حاصل کار او در «امام علی»(ع) معیارهای ساخت سریال مذهبی را تغییر داد و روی کارگردانهای دیگر اثر گذاشت،اگرچه هیچ کدام نتوانستند دیالوگنویسی آثار او را تکرار کنند و مهارت میرباقری در کارگردانی صحنههای درگیری و شلوغ راهم ندارند. «مختارنامه» اوج پختگی میرباقری است، هر قسمت از این سریال از نظر کارگردانی قابل توجه است. روایت قصهای که انتهایش را همه میدانند به شکلی جذاب و پر کشش بخشی از امتیازهای «مختارنامه» است. اگر با دقت به سکانسهای شلوغ و فصلهای جنگ نگاه کنید زیبایی صحنهآرایی، قاببندیهای شکیل و تسلط میرباقری مثال زدنی است؛ تصویری که او از روز عاشورا دارد تکان دهنده و متأثرکننده است، او در عین حال که به واقعیت کاملاً وفادار بوده، (در مورد چنین واقعهای نمیتوان تخیل کرد و باید متوجه حساسیتها بود) تلاش کرده این تراژدی عظیم را با شکوه، زیبا و سینمایی به تصویر بکشد. فصل شهادت حضرت عباس(ع) اگرچه فراتر از شنیدهها نیست اما تأثیرگذار و حزنآور است. نمایش ری اکشن و مواضع دشمنان امام حسین(ع) در طول جنگ، به شخصیتهای منفی بعد داده و آنها را واقعی کرده است؛ رابطه شمر و عمرسعد یکی از بهترین طراحیها و اجراهای شخصیتهای منفی داستان را دارد، مانند شخصیتپردازی معاویه و عمرو عاص در سریال «امام علی»(ع). نقد و تحلیل درباره سریالها و برنامههای تلویزیون هیچوقت به اندازه نقد آثار سینمایی مرسوم و جدی نبوده. به همین دلیل نقد و تحلیلهایی که منتقدان درباره ارزش تجربههای سینماگران دارند درباره کارگردانهای تلویزیون وجود ندارد یا کمتر وجود دارد. تمرکز رویدادهای تخصصی مانند جشنواره فیلم فجر یا جشن خانه سینما هم بر سینماست و از این منظر، سریالسازی در حاشیه است. اینها باعث میشود آنچه داوود میرباقری در حوزه سریالسازی انجام داده مغفول بماند، فقط کافی است این مجموعه را با فیلم «رستاخیز» (که یکی از بهترینها در زمینه تصویر کردن واقعه عاشوراست) مقایسه کنید، عیار پختگی و هنر میرباقری روشن خواهد شد.
مسعود مهرابی ، مدیر مسئول ماهنامه فیلم در 66 سالگی درگذشت
تعصبی از جنس رابطه پدر و فرزندی
احمد امینی
کارگردان، منتقد و نویسنده سینمایی
زمان کوتاهی از شنیدن خبر ناگهانی درگذشت مسعود مهرابی میگذرد. قرار است از او بگویم اما در این زمان کوتاه باور از دست دادن او برای من سخت است چه برسد به اینکه به این بهانه تلخ درباره او حرفی بزنم. برای ما و امثال من که بیست و چند سال هر روز به مجله فیلم میرفتم و مسعود مهرابی را میدیدم این خبر به واقع ویرانکننده بود. سابقه آشنایی ما البته به سال 62 بر میگردد. بیش از سه دهه در مجله فیلم با ایشان همکاری داشتم که حدود 24 سال آن به صورت مستمر و دیدار هر روزه بود. در دفتر را که باز میکردی اولین کسی که چشمت میدید آقای مهرابی بود. اتاقش درست روبهروی در ورودی بود و در اتاقش همیشه باز. پشت کامپیوتر و رو به در نشسته بود. هر کسی در ورودش به دفتر مجله «فیلم» با اولین تصویری که مواجه میشد چهره مسعود مهرابی بود.
از شاخصه کاریاش که بپرسید، همه کسانی که با او همکاری داشتند - چه امثال هوشنگ گلمکانی و عباس یاری که سابقه آشنایی بیشتری دارند و چه آنهایی که چند ماهی با مجله فیلم همکاری کردند و ماندگار نشدند- پاسخشان متفقالقول، علاقه شدید مسعود مهرابی به مجله فیلم، چگونگی انتشار و حیاتش است. من در نشریات مختلفی کار کردم و میدانم هر صاحب امتیاز و مدیرمسئولی نسبت به نشریهاش دلبستگی و علاقه دارد اما معتقدم حساسیت مسعود مهرابی از جنس دیگر و شبیه رابطه پدر و فرزندی بود. به عبارت بهتر تعصبی ویژه نسبت به این مجله داشت. ممکن بود انتقاد از مجله را بپذیرد یا در مقام دفاع بربیاید اما در هر صورت شنیدن هر انتقادی از مجله «فیلم» او را بشدت ناراحت میکرد. خلاصه کردن بیست و چند سال همکاری مستمر و هر روزه، در قالب کلمات آن هم در مواجهه با این اتفاق غیرهنگام و نامنتظره کار سختی است اما ظاهراً این هم عادت روزگار ما شده و باید بپذیریم که تحفههای حیطه فرهنگ و هنر را براحتی یکی پس از دیگری از دست میدهیم و سالی نیست که در پایانش با حسرت، رفتن نویسنده، کارگردان، فیلمبردار، روزنامهنگار، مترجم و... را نشمریم.
در نهایت جز احساس و ابراز تأسف شدید و بیپایان نسبت به درگذشت مسعود مهرابی عزیز در این فرصت کوتاه، سخن دیگری نمیتوان گفت.
افشین علا: آموزههای ادبیات ما تا ابدیت اعتبار دارد
آموزههای ادبیات ما برای همه ابنای بشر با هر آیینی، هر مذهبی، هر فرهنگی و هر زبانی راهگشاست و مضمون دارد. ما باید از این داشتهها استفاده کنیم، هیچ کشوری در تاریخ چنین سابقه روشنی نداشته است، آموزههای ادبیات ما تا ابدیت اعتبار دارد. فکر میکنم امروز هم همچنان باید به سیره بزرگان تأسی کنیم اما با حال و هوا و مضامین امروزی.
بخشی از صحبتهای این شاعر و نویسنده در گفتوگو با ایرنا
سخن روز
امام موسی کاظم علیهالسلام : زراعت در زمین هموار مىروید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت، در دلهاى متواضع جاى مىگیرد نه در دلهاى متکبر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. تحفالعقول، ص 396
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
شهروند مجـــازی
-
عکس نوشت
-
به نام تاریخ
-
ما رأیت الا جمیلا
-
پیامآور عاشورا
-
پدیده قدرنادیده
-
تعصبی از جنس رابطه پدر و فرزندی
-
افشین علا: آموزههای ادبیات ما تا ابدیت اعتبار دارد
-
سخن روز
اخبارایران آنلاین